۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه
۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه
Moral of the Story
داستان کوتاه اخلاقی رادیو پیام :
یک مرد "چلاق" خواستار ازدواج با زن زیبایی است. زن چلاق میگوید آخر تو چلاقی. من چگونه با تو ازدواج کنم؟
مرد چلاق میگوید همسر آدم موقع بوجود آمدن انسان برایش انتخاب و تعیین شده... قرار بود تو چلاق به دنیا بیایی... ولی از اونجایی که اگه یه زن، چلاق به دنیا بیاد براش حتما یک فاجعه است، من در بدو خلقتم خواسته ام که من به جای تو چلاق به دنیا بیایم.
زن زیبا پس از درک این موضوع، پی به فداکاری مرد می برد و با مرد چلاق ازدواج و به خوبی و خوشی با مرد زندگی می کند.
--------------------------
آقای رادیو پیام! یک کمی انسان باشید!
آدم همذات پنداری صادق رو با" داوود" و با "سگ ولگرد" که میبینه دلش میخواد بره خودکشی کنه... نه از دست داستانهای صادق... از دست رادیو پیام.
---------------------------
* چلاق نگفت. ولی به همین مفهوم.
On the news
مکالمات من( از کالیفرنیا) و ایران
ایران: خوب، اونجا چه خبر؟
من: چند روزه که بارون میاد زیاد. رادیو پیام گفت کالیفرنیا دو نفر کشته شدن.
ایران: دیگه چه خبر؟
من: هائیتی هم که زلزله شده. مردم و دولت کمک می کنن. رادیو پیام می گفت آمریکا اشغال نظامی کرده هائیتی رو. مردم هائیتی خیلی شاکین از این موضوع. انگار صهیونیستها هم دارن اجزای بدن کشته شده های زلزله رو میدزدن.
ایران: اخبار سیاسی دیگه چه خبر؟
من: یه سناتوری مرده تو ماساچوست. مردم یه پوپولیست انتخاب کردن به جاش. مثل اینکه برای دموکراتها و اصلاحات بیمه خیلی بد شده.
ایران: آره بابا. اینجا به همین مناسبت از پایین اومدن محبوبیت اوباما گزارش لحظه به لحظه میدن برامون.
من: شما چه خبر؟
ایران: دیشب تلویزیون می گفت قطار تهران-شیراز مشغول به کاره.دروغه که کار نمیکنه. ما هم هوس کردیم محض تنوع بلیط قطار شیراز بخریم! زنگ زدم راه آهن بلیط بگیرم. می گن بلیط نداریم. میگم چرا؟ میگه ریلش که هست ولی دلیل نمیشه قطار هم از روش رد بشه که.
(توضیح: من انلاین رادیو پیام گوش میدم.)
The child inside
گاهی اوقات شرایط یه جوریه که میخوام سرمو شاتالاق بکوبم به دیوار.
بعد این وسط کودک درونم میاد از پشت سرم با سایه ام که افتاده رو دیوار قایم موشک بازی میکنه.
منم فکر میکنم خوب نیست جلو بچه صحنه گرافیک 18+ مغز متلاشی شده پخش بشه، صلوات میفرستم ختم به خیر شه.
۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه
Extremists
تقابل ژانرهای "هیشکی منو دوست نداره" و "هر کسی از ظن خود شد یار من" امشب در سینماهای حومه
Rainy Rooster
بارون میاد چه چه! پشت خونه هاجر. هاجر عروسی کرده. دمب خروسی کرده...
-----------------------
اوضاع خیلی جدیه... از چهچه گذشته داره قوقولی قوقو می کنه.
۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه
Haiti
زلزله هائیتی در رادیو پیام:
مردم هائیتی از خدشه دار امنیت ملیشان به دلیل اشغال نظامی توسط ارتش آمریکا ناخوشنودند.
اجزای بدن کشته شدگان زلزله هائیتی توسط صهیونیستها دزدیده می شود.
کامل می شود ...
۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه
Making Sure...
نون داخل یخچال یه کوچولو کپک زده بود. گذاشتم بیرون. وقتی که قشنگ کپک زد، تونستم بدون وجدان درد بندازم دور...
گاهی با ادمها هم همین کار رو میکنیم.
My Spider Shies away from camera
ژانر عنکبوت زهردار صوبی یا ژانر فرد غلط انداز:
---------------------------------------------
عنکبوت زهردار صوبی: هر چند بیشتر عنکبوتها مایع سمی از خود تولید می کنند. اما، این عنکبوت یکی از معدود گونه های عنکبوتها می باشد که برای انسان خطر آفرین می باشد.این عنکبوت به طورمعمول خجالتی است و از حشراتی که در تار خود به دام می اندازد تغذیه می کند. به هر حال در صورتی که او را لمس کنید ممکن است در مقابل شما را نیش بزند. زهر او به سرعت درد شدید در قربانی ایجاد کرده و ممکن است او را فلج کند. در امریکا، این گونه عنکبوت هر سال در حدود 6 نفر را می کشد.
سوال: یک عنکبوت خجالتی است یعنی چه طوری است؟ عنکبوت من فقط از دوربین خجالت میکشد...
Grocery Shopping
ژانر لیست خرید
در خانه ما رونق اگر نیست، چون روغن نیست، ماست نیست، میوه نیست، پنیر نیست، قاقالیلی نیست. خرده نانی است، سر سوزن دوغی.. به خرید باید رفت
That's what she said...
نگو "هم-لبي"، زشت است. بگو لب-ميت... ژانر دانشجوي يو سي ال اي
نگو يه سر دارم ميرم" سان" فرانسيسكو. زشت است.. مردم چی فکر میکنن؟ بگو يه سر دارم ميرم "سن" فرانسيسكو... ژانر ايراني لوس انجلس
That's what she said
۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه
Stereotype
ژانر دور از جون دختر بلوند:
از دیشب آیفونم روشن نمیشد. بعد از کلی تحقیق و تفحص و گوگل کردن زدمش به برق دیدم شارژش تموم شده بوده.
Self Resposibility
ژانر غیرفرافکنانه
بسیاری از شواهد و قرائن نشون میدن که خودم کردم که لعنت بر خودم باد
۱۳۸۸ دی ۲۲, سهشنبه
An Afternoon Nightmare
قیلوله.. خواب وحشتناک... کپه مرگ... کابوس.... ژانر بعد از "حوادث اخیر"
کابوس با طعم سالاد روز: "موتور سیکلت" وسط اتاق راه میفته روی بچه دوستم که رفته از آنش سوزی مجتمع کناریشون که "سی و هشت" نفر کشته داده خبر بگیره
۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه
OMG/Jesus
گاهی اوقات آدم بین انتخاب کلمه "شت" و "جیییز" میمونه
البته یک مسلمون آگاه و مودب گزینه "یا ابالفضل" رو انتخاب می کنه
خاطره: یه همسایه یهودی داشتیم، میگفتن "یا حضرت یعقوب"ه
Implied
شقیقه هایم درد می کند، ولی این به "آن" ربطی ندارد
× ولی فکر کنید اسم یکی باشه شقایق گودرزی ×
Applied Literature
ژانر تنبونی ×
یه جمله ای هست که نمیدونم از کیه و معنی دقیقش چیه. ولی فکر می کنم می تونه خیلی کاربردی باشه
"هر کسی تو تنبونش یه آلو خشکه ای داره"
۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه
Laziness
:ژانر مبارزه بدون خشونت
رو دیوار مدرسه ابتدایی مون نوشته بود: درس بخوان محصل، امید رهبر تویی.
با این حساب درس نخوندنم یه جور مبارزه منفی حساب میشه؟
Getting Started
ژانر توئیتر ×
قراره اینجا جملات قصار 140 حرفی ... شاید چند حرف کم، چند حرف بیش، بنویسم
اشتراک در:
پستها (Atom)